از آن زمان تا کنون این قضیه به باد فراموشی سپرده شده است. از خود خاوری هم خبری نیست. اصلا انگار این آدم زنده نیست یا اگرهم هست صدایی از وی برنمی خیزد! از فرزندانش هم دیگر سر وصدایی نیست. رسانه ها هم دیگر به تعقیب آنها علاقه ای نشان نمی دهند.
البته آن قدر اتفاقات جور و اجور افتاده است که دیگر کسی تمایلی به دنبال کردن قضیه اختلاس بزرگ ندارد.
دولت کانادا هم لام تا کام راجع به قضیه شهروندی آقای خاوری سخن نمی گوید. فعالان اجتماعی هم دیگر کاری دراین مورد انجام نمی دهند. البته خود آقای خاوری و خانواده لابد خیلی خوشحال هستند که دیگر سر وصدایی دراین باره بلند نمی شود. به هرصورت محمودرضا خاوری که زمانی تصویر خانه سه میلیون دلاری اش درهمه دنیا معروف شد مثل آدم برفی آب شد ورفت توی زمین و کسی هم دیگر خبری از وی ندارد!
گزارش وب گردی باشگاه خبرنگاران، حسین قدیانی نویسنده وبلاگ قطعه 26 در آخرین مطلب خود نوشت:
شاید خلاصه قصه ما و نظام سلطه این باشد: کتک مان زدند، درد داشت اما ۱۵ خرداد شد؛ حاج آقا روح الله را تبعید کردند، جدایی داشت اما آن فرزانه دوران، امام خمینی تاریخ شد؛ به امام مان ناسزا گفتند، تلخی داشت اما ۱۹ دی شد؛ علیه ما متحد شدند، سختی داشت اما اربعین به اربعین قیام شد؛ برادران مان را در میدان ژاله کشتند، اشک داشت اما خاک میهن لاله باران شد؛ شاه را به خوبی تحویل گرفتند، حرص داشت اما امام برگشت؛ شاه را به آمریکا راه دادند، عصبانیت داشت اما انقلاب اسلامی پیروز شد؛ به اسم خلق به جان وحدت افتادند، خطر تفرقه داشت اما کرد و ترک و لر و بلوچ و عرب و فارس، همه با هم شهید راه ولایت فقیه شدند؛ بزرگان نظام را ترور کردند، حکم زهر داشت اما ملت ما بیدارتر شد؛ علیه ما هم زمان تحریم و تهدید و جنگ راه انداختند، غصه های جورواجور داشت اما ۸ سال دفاع مقدس، برگ زرین تاریخ این کشور شد؛ بعد از جنگ، تحریم را ادامه دادند، فشار داشت اما فصل ساختن کشور آغاز شد؛ تهاجم فرهنگی کردند، ضرر داشت اما فرهنگ انقلاب علیه ددمنشی حتی تا حیاط خلوت آمریکا صادر شد؛ نفوذی های خود را به بهانه اصلاحات وارد حاکمیت کردند، ۱۸ تیر داشت اما منجر به ۲۳ تیر شد؛ فتنه کردند، زخم داشت اما به ۹ دی ختم شد؛ اسلام هراسی کردند، ۱۱ سپتامبر داشت اما بیداری اسلامی رخ داد؛ ایران هراسی کردند، دروغ و بوق و دغل داشت اما دنیا به قدرت ایران در منطقه خاورمیانه صحه گذاشت؛ پشت سر انقلاب اسلامی، صفحات رنگارنگ گذاشتند، گلوله های نامرئی داشت اما شعار «مرگ بر اسرائیل» در خیابان های آمریکا شنیده شد؛ بنا کردند که انقلاب اسلامی، آخرین انقلاب ملت ها باشد، هجمه شان در هجوم وحشیانه تبلیغات اثر داشت، اما بیداری اسلامی به جنبش تسخیر وال استریت گره خورد؛ ما را پیشرفته و قوی نمی خواستند، «پنج + یک» علیه ما برنامه ها داشت اما انرژی هسته ای، حق مسلم و گرفته شده ما شد؛ طعنه زدند که در باغ شهادت بسته شده، سوز داشت اما جوشش خون نخبگان هسته ای، افتخار شد… آری! ما آن روز که در «شعب سه راه شهادت شلمچه» بودیم، «کربلای ۵» آفریدیم؛ امروز که در خیبر و بدر، «ذوالفقار علی» دست «سیدعلی» است. ما دیری است همه جور دشمنی را از دشمن تجربه کرده ایم و تهدید و تحریم و جنگ و ترور و خون و خون دل، هیچ کدام، هرگز چیز تازه ای نیست. گلستان فتوحات ما، جملگی از بطن آتش و متن آتشفشان بوده است. گاهی صلابت خانه ها، زیبایی اش به این است که بر دهانه آتشفشان واقع شده باشد. مثل خانه انقلاب اسلامی. بعضی ها همچین گر گرفته اند با گدازه تحریم، که انگار، بار اول است، ملت رشید ایران، تهدید به تحریم می شود! بگذریم که اصولا نق نقوهای سیاسی، عمدتا کمترین هزینه ها را می دهند و نشانی سوراخ موش را عنداللزوم، زودتر از خانه خویش آگاهند! از این نیز بگذریم که الساعه، شرکت های آمریکایی، بهتر از تجار اروپایی، یاد گرفته اند که چگونه تحریم ها را دور بزنند، تا از چرخه فرصت بی مثال ایران، دور نمانند! من یکی اما هر وقت حرف تحریم دشمن پیش می آید و هر وقت که این تحریم، رنگ و بوی نفت به خود می گیرد، یاد آرزوی مهم و اقتصادی رهبر انقلاب می افتم. اینکه؛ «کاش، ما ببندیم چاه های نفت را» و عمل کنیم به شدت مضاعف به شعار اقتصاد منهای نفت. کاش در آخرای سال «جهاد اقتصادی» به جای اینکه دشمن دم از تحریم ما بزند، همین دم زدن های عمدتا بی اساس را، سبب خیر دنیا و آخرت خود کنیم و نفت مان را، خودمان تحریم کنیم. یعنی که نفت داریم، اما بنای بر فروش نداریم. ایران هسته ای، ایران ۹ دی، ایران قدرت برتر خاورمیانه، ایران نانو تکنولوژی، ایران ماهواره امید، ایران موشک همه جاپیما… این ملت و این دانشگاه و این نخبگان و این جوشش خون دانشمندان و این روحیه های هنوز هم جهادی، من و تو و ما، چه خوب اگر عدو را این بار با دست خود، سبب خیر کنیم و جامه عمل بپوشانیم به مهم ترین آرزوی اقتصادی رهبرمان. دشمنی که من می بینم، باید تحریم نفت خام را از خود ما یاد بگیرد!! از خودهای شان بود که نوشته بود: «غرب، اینقدرش را عقل دارد که لحظه عمل، رگ حیات خود را قطع نکند… توخالی و بیشتر سیاسی است طبل تحریم!»
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
گلوی اقتصاد ابلیس در گلوگاه هرمز، دست ماست. کاش اقتصاد ما خودش ترمز سیاه نفت را بکشد. کاش سال «جهاد اقتصادی» با سیلی بر صورت تحریم تمام شود و اعلام شود: نفت ایران، فروشی نیست! این را فقط برای تو می نویسم، باشد که دشمن نخواند؛ مطابقت دادم هر ۲ تمثال را و خط و خطوط پیشانی را… «این عمار» نتوانست اندازه اقتصاد متکی بر نفت، غم بنشاند بر چهره «آقا». کاش غیرت ملی کنیم و دوشادوش همت مسئولین، قشنگ و باشکوه تمام کنیم سال «جهاد اقتصادی» را. این «سعی» به «صفا»ی لبخند «آقا» می ارزد، و دشمن به خود می لرزد، اگر که نفت ایران در قلک خاک تفت خودمان پس انداز شود. هم الان دنیا، جمهوری اسلامی را بیش از نفت، به انرژی هسته ای می شناسد. نه اکتشاف خاک، که کشف استعداد نخبه ایرانی.
¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤
اینجا «۹ دی» یعنی: «ببندیم چاه های نفت را»…. نامه تمام! والسلام!/س
شجاع الدین ابراهیمی
باعث" ننگ" است – آیت بهر" عار "
شنعت" بازار سکه" و" دلار "
"سود ناحق" را فقط" نیت "کند
"ارز بازی" را "یهودیت" کند
این" خبر" تائید شد چون کرد "درز "
"حاکمیت" را دهد" آزار" ، ارز
"هرج و مرج" است و کسی دارد جواب ؟
"فکر" مردم – "کار مردم" شد خراب ؟
"تب" به بازار است نوع اش : "راجعه" ست
"اقتصاد" ورشکسته" فاجعه" ست
حافظ "نظم" است کو عزم "جهاد"
آفرین :" شورای پول و اقتصاد " ! !
"فتنه داخل "و "خارج" مثل هم
سهم ملت از "خباثت" شد ستم
"اقتصاد "از "بلبشو "خسته شده ست
دست "دولت" مردها بسته شده ست ؟
"دست حق" بالای" دست زور" هست
در پی پاسخ "رئیس جمهور" هست...
نیش "دشمن" بدتر از هر ارقم است
"سنگر داخل" ولیکن "محکم" است
"نقشه کش" وقتی" اوباما" میشود
پس "عمله" هم "اروپا" میشود
نیش" آمریکا "چنان "مار بوا" ست
"نامه" های "منفعل" : ذلت گوا ست
دور" ارباب" و "رعیت" طی شده ست
"خورد"ه هایش را دچار "قی" شده ست
"خوب باشد" حکم ایران شد : بلاغ
"زندگی کردن" بدون این "الاغ"
"قیل" قدرت مفتضح از" قال" شد
چون نموده "نامه" : "استیصال" شد
"خر "و" پالان" – دومی بر اولی ست
"دستکش"های اوباما "مخملی" ست
با دو- سه کشور "تبانی" کرده است
حکم "اجماع جهانی" کرده است ؟ !
در "سیاست" حصر از" گیجی" شده ست
این همان "تحلیل تدریجی" شده ست
ما "قوی" هستیم چون" مطلقه" ایم
قدرت ملی – "فرا منطقه" ایم
"خبط آمریکا" ست : یکدنده شده ست
"وضعیت" خیلی "شکننده" شده ست
می کند" تیر" و" تفنگ" و آمبولانس
حالت" خاورمیانه" را" بالانس "
از خرد: عاری ست سعی اش : بی اثر
این "امیر ابله" و گول" قطر"
عقل و گه گویا به هم" قاطی" شده ست
این "گروهبان اطلاعاتی" شده ست ؟ !
چون – چگونه "خاص" افتد" اتفاق"
حادثه در خاک" افغان" و "عراق"
"چالش" مردی و نامردی شده ست
"صحنه" ها وقف" هماوردی" شده ست
دست بر" زانو" گرفته "پا شدیم"
"قدرت دوم" در این" دنیا" شدیم ...
"عقل" یک عده عجب "قاطی" شده ست
حرفشان این : در وطن" قحطی" شده ست ؟!
این "غلط "هر کس" درست" انگاشته ست
"خنده دار" است و" تاسف "داشته است
نبض" بازار" است از تندی به تاب
"شایعه" از سوی "ضد انقلاب"
ناشیانه این" ورق" ها خورد : بُر
هر کجا "بازار" از اجناس : پُر
گر چه با قدرت تقابل کرده است
"دولت" اما بد "تقافل" کرده است
حجره ای – "بانکی" به نوعی "گیشه" اند
اقتصاد دانان "سیاست پیشه" اند
عاشق "سود فراوان" گشته اند
"حجره داران" مرد میدان گشته اند
گر "خرابی" پیش آید حین "کار"
"رد پا"ی جملگی هست "آشکار"
"آدمیت" را زنامش "حذف" کرد
"چین و ماچین" را کسی که "کشف" کرد
صنعت داخل "حمایت" خواسته است
دولت آیا بر مدد بر خواسته است
"بودجه های" مملکت "حیرانی" اند
در عمل "سر منشاء ویرانی" اند
بهترین "ترمیم" خواهد "اقتصاد"
"روی پا"ی خود بباید "ایستاد"
عاقلان گفتند و می گوییم باز
سهمیه آیندگان است "نفت" و "گاز"
بر مصبب ها بباید قذف کرد
"نفت" از برنامه خوب است "حذف" کرد
این "امید" است "عاجل" و اجل به بوک
"اکثر الناس" اند علی دین ملوک
کل "مسئولین" بحق "مرد معاد"
یک "رده پایین تر" اما "وای و داد"
"رهبر" و "امت" به عزم مایشاع
"قطع" باید "دست" و پای ارتشاع
آن کسان "زالوی دین" – ملت شدند
"کارمند فاسد" دولت شدند
"حرف حق" این است چون اعلام شد
چاره شان "اخراج" یا "اعدام" شد
دزدی و اجحاف جوری بی حد است
"اقتصاد بی سرو سامان" بد است
باید از "دلال" و "واسطه" : حزر
رهبری کردند : "اعلام خطر"
"پاسخ علمی" و روشنگر دهد
یک نفر توضیح بر رهبر دهد
چون که "واقف" بر تمام "صاحت" اند
"حضرت آقا" بحق ناراحت اند
صفحه قبل 1 صفحه بعد