شجاع الدین ابراهیمی
باعث" ننگ" است – آیت بهر" عار "
شنعت" بازار سکه" و" دلار "
"سود ناحق" را فقط" نیت "کند
"ارز بازی" را "یهودیت" کند
این" خبر" تائید شد چون کرد "درز "
"حاکمیت" را دهد" آزار" ، ارز
"هرج و مرج" است و کسی دارد جواب ؟
"فکر" مردم – "کار مردم" شد خراب ؟
"تب" به بازار است نوع اش : "راجعه" ست
"اقتصاد" ورشکسته" فاجعه" ست
حافظ "نظم" است کو عزم "جهاد"
آفرین :" شورای پول و اقتصاد " ! !
"فتنه داخل "و "خارج" مثل هم
سهم ملت از "خباثت" شد ستم
"اقتصاد "از "بلبشو "خسته شده ست
دست "دولت" مردها بسته شده ست ؟
"دست حق" بالای" دست زور" هست
در پی پاسخ "رئیس جمهور" هست...
نیش "دشمن" بدتر از هر ارقم است
"سنگر داخل" ولیکن "محکم" است
"نقشه کش" وقتی" اوباما" میشود
پس "عمله" هم "اروپا" میشود
نیش" آمریکا "چنان "مار بوا" ست
"نامه" های "منفعل" : ذلت گوا ست
دور" ارباب" و "رعیت" طی شده ست
"خورد"ه هایش را دچار "قی" شده ست
"خوب باشد" حکم ایران شد : بلاغ
"زندگی کردن" بدون این "الاغ"
"قیل" قدرت مفتضح از" قال" شد
چون نموده "نامه" : "استیصال" شد
"خر "و" پالان" – دومی بر اولی ست
"دستکش"های اوباما "مخملی" ست
با دو- سه کشور "تبانی" کرده است
حکم "اجماع جهانی" کرده است ؟ !
در "سیاست" حصر از" گیجی" شده ست
این همان "تحلیل تدریجی" شده ست
ما "قوی" هستیم چون" مطلقه" ایم
قدرت ملی – "فرا منطقه" ایم
"خبط آمریکا" ست : یکدنده شده ست
"وضعیت" خیلی "شکننده" شده ست
می کند" تیر" و" تفنگ" و آمبولانس
حالت" خاورمیانه" را" بالانس "
از خرد: عاری ست سعی اش : بی اثر
این "امیر ابله" و گول" قطر"
عقل و گه گویا به هم" قاطی" شده ست
این "گروهبان اطلاعاتی" شده ست ؟ !
چون – چگونه "خاص" افتد" اتفاق"
حادثه در خاک" افغان" و "عراق"
"چالش" مردی و نامردی شده ست
"صحنه" ها وقف" هماوردی" شده ست
دست بر" زانو" گرفته "پا شدیم"
"قدرت دوم" در این" دنیا" شدیم ...
"عقل" یک عده عجب "قاطی" شده ست
حرفشان این : در وطن" قحطی" شده ست ؟!
این "غلط "هر کس" درست" انگاشته ست
"خنده دار" است و" تاسف "داشته است
نبض" بازار" است از تندی به تاب
"شایعه" از سوی "ضد انقلاب"
ناشیانه این" ورق" ها خورد : بُر
هر کجا "بازار" از اجناس : پُر
گر چه با قدرت تقابل کرده است
"دولت" اما بد "تقافل" کرده است
حجره ای – "بانکی" به نوعی "گیشه" اند
اقتصاد دانان "سیاست پیشه" اند
عاشق "سود فراوان" گشته اند
"حجره داران" مرد میدان گشته اند
گر "خرابی" پیش آید حین "کار"
"رد پا"ی جملگی هست "آشکار"
"آدمیت" را زنامش "حذف" کرد
"چین و ماچین" را کسی که "کشف" کرد
صنعت داخل "حمایت" خواسته است
دولت آیا بر مدد بر خواسته است
"بودجه های" مملکت "حیرانی" اند
در عمل "سر منشاء ویرانی" اند
بهترین "ترمیم" خواهد "اقتصاد"
"روی پا"ی خود بباید "ایستاد"
عاقلان گفتند و می گوییم باز
سهمیه آیندگان است "نفت" و "گاز"
بر مصبب ها بباید قذف کرد
"نفت" از برنامه خوب است "حذف" کرد
این "امید" است "عاجل" و اجل به بوک
"اکثر الناس" اند علی دین ملوک
کل "مسئولین" بحق "مرد معاد"
یک "رده پایین تر" اما "وای و داد"
"رهبر" و "امت" به عزم مایشاع
"قطع" باید "دست" و پای ارتشاع
آن کسان "زالوی دین" – ملت شدند
"کارمند فاسد" دولت شدند
"حرف حق" این است چون اعلام شد
چاره شان "اخراج" یا "اعدام" شد
دزدی و اجحاف جوری بی حد است
"اقتصاد بی سرو سامان" بد است
باید از "دلال" و "واسطه" : حزر
رهبری کردند : "اعلام خطر"
"پاسخ علمی" و روشنگر دهد
یک نفر توضیح بر رهبر دهد
چون که "واقف" بر تمام "صاحت" اند
"حضرت آقا" بحق ناراحت اند
نظرات شما عزیزان: